جدول جو
جدول جو

معنی چشمه قلی - جستجوی لغت در جدول جو

چشمه قلی
(چَ مَ قُ)
دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار که در 19 هزار و پانصدگزی شمال باختری خسروآباد، کنار رود خانه سراب شهرک واقع است. تپه ماهوری و سردسیر است و 430 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی بافتن قالیچه، جاجیم و گلیم و راهش مالرو است. تپه ای در باختر آبادی وجود دارد که آثار ابنیۀ قدیم و عتیقجات درآن کشف شده و معلوم میشود که در ازمنۀ قدیم آبادی معتبری بوده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشمه قیر
تصویر چشمه قیر
کنایه از شب، چتر عنبری، طیلسان مطّرا، چشمۀ قیرگون، چتر آبنوس، حجاب ظلمانی، شاه زنگ، چتر عنبرین، چتر شام، تخت آبنوسی
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ مَ / مِ یِ)
کنایه از شب. (آنندراج). شب تاریک. (مجموعۀ مترادفات ص 222). و رجوع به چشمۀ قیرگون شود
لغت نامه دهخدا
(قُ)
مهتر شاه قلی، نام قاتل میرزا شاه حسین اصفهانی وزیر شاه اسماعیل صفوی بوده است که در دیوانخانه بسال 926 او را بکشت. (از فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 ص 229)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ قُ)
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان که در 24 هزارگزی باختر سنقر و 2 هزارگزی جنوب چشمه طوران واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 253 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، حبوبات و توتون، شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه، جاجیم و پلاس وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ گُ)
دهی است از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد که در 17 هزارگزی شمال خاوری تربت جام بر سر راه شوسۀ عمومی معدن ذغال سنگ در چشم گل واقع است. کوهستانی با هوای معتدل و 439 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات وپنبه و شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و راهش اتومبیل رو است. معدن ذغال سنگ چشمه گل در 4 هزارگزی شمال این آبادی است. این آبادی دبستان و ورزشگاه و ده باب دکان مختلف دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(غَ ری یا)
آبی است نزدیک اجا. (منتهی الارب). آبی است نزدیک اجا که یکی از دو کوه طی می باشد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
آبی است در بن کوه ابی قبیس (در مکه) که گازران در آن جامه شویند. (منتهی الارب). آبی است که در بن کوه ابی قبیس روان بوده است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ)
دهی است از دهستان حومه شهرستان ملایرکه در 14 هزارگزی جنوب خاوری شهر ملایر و 14 هزارگزی شمال راه شوسۀ ملایر به اراک واقع است. جلگه و معتدل است و 95 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات وصیفی، شغل اهالی زراعت، صنایع دستی زنان قالیبافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَمَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’از مزارع قریۀ مرق کاشان است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 243)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ قَ رَ / رِ)
دهی است از دهستان قلعه کری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان که در 32 هزارگزی شمال خاوری سنقر واقع و متصل به هزارخانی بالاست. کوهستانی و سردسیر است و 110 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه هزارخانی و چشمه، محصولش غلات حبوبات و توتون، شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه، جاجیم و پلاس است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قُ صَ عَ)
آبی است در اجاء. (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
آبی است میان دو کوه طی و تیماء، و حاجب بن حبیب در اشعار خود بدان اشاره کند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُ فَ)
آبی است در راه شام در سرزمین عذره. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ قَ عَ /عِ)
ده کوچکی است از دهستان کلیائی بخش سنقرو کلیائی شهرستان کرمانشاه که در 15 هزارگزی باختر سنقر و 2 هزارگزی جنوب سطر واقع است. دامنه و سردسیراست و 50 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش حبوبات، شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است و از سطر اتومبیل هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
آبی است از بنی قشیر بقول ابوزیاد. (از معجم البلدان) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(چِ مَ / مِ)
دهی از دهستان ولدیان بخش حومه شهرستان خوی که در 15 هزارگزی شمال خاوری خوی و 2 هزارگزی جنوب راه شوسۀ مرند به خوی واقع است دامنه ایست معتدل و 198 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و حبوبات شغل اهالی زراعت، صنایع دستی جوراب بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ خَ)
دهی است جزء دهستان خسروآباد شهرستان بیجار که در 10 هزارگزی شمال خسروآباد کنار راه مالرو خسروآباد به بیجار واقع است. تپه ماهوری است با هوای سردسیر و 430تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری بافتن قالیچه، جاجیم و گلیم و راهش مالرو است. خط تلگراف و تلفن بیجار به خسروآباد نیز از کنار این آبادی میگذرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قُ لَ / قَ لَ)
آبی است در نجد مر ربیعه را. (منتهی الارب). آبی است بنی ربیعه را. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’یکی از دهات دماوند است که مسافت آن تا شهر دماوند قریب نیم فرسخ است و ملک حاجی حسینخان پسر مرحوم احمدخان نوایی (ملقب به عمیدالملک) میباشد. رعیت این دهکده بیست خانوار است و چشمۀ آبی از طرف شمال غربی از میان سنگ بیرون می آید که اغلب اوقات یک سنگ و نیم آب دارد و معروف است که این چشمه چون از میان سنگ بیرون می آید به ’چشمه لا’ مشهور شده اما احتمال دارد که چون بالاتر از آن، چشمه ای که بجلگۀ دماوند جاری باشد در این طرف نیست آن را ’چشمه اعلی’ گفته اند و بعد از کثرت استعمال ’چشمه لا’ شده باشد. بهر حال این چشمه هشت خروار بذرافشان و اشجار کبوده و بید و تبریزی و بعضی درختهای میوه هم دارد. و الحق جایی بسیار باصفاست. هوایش در تابستان خوب و ملایم و در زمستان سخت است. در چشمه لا یک حمام و یک مسجد و یک آسیاست و محمدخان پسر احمدخان یک عمارت مختصرخشت و گلی نیز در اینجا بنا کرده است. در مجرای چشمه تا پایین، سنگی مشابه سنگ پا یعنی سبک و متخلخل و سفیدرنگ میباشد و چون از این جنس سنگ در اینجا زیاد است اطراف مزارع را با آن سنگها سنگ چین کرده اند و معلوم میشود که سابقاً آب زیادی از اینجا میگذشته و بعداً گل و لای بستر و مجرای آب متحجر شده. زراعت چشمه لا تخمی از چهار تا شش تخم حاصل دارد و ارتفاع چشمه لااز شمیران 800 پاست’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 245)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ مَ لِ)
دهی است جزء دهستان ارادان بخش گرمسار شهرستان دماوند که در 18 هزارگزی خاور گرمسار و پانصدگزی شمال راه آهن و 3 هزارگزی جنوب راه شوسه واقع است و 500 تن سکنه دارد. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری و شترداری و بافتن قالیچه و گلیم و راهش مالرو است. این آبادی از آثار قدیم تپه ای دارد بنام کهن دژ که سابقاً آباد بوده است و مزرعۀ احمدآباد نیز جزء این آبادی است. ساکنین این آبادی از طایفه الیگائی هستند و در تابستان برای تعلیف گوسفندان بحدود ییلاق فیروزکوه میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ نُ)
ده مخروبه ای است از بخش سمیرم شهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(چِ مِ وَ لَ)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش اس-دآباد شهرستان همدان که در 18 هزارگزی شمال باختری قصبۀ اسدآباد و 3 هزارگزی کمک واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 119 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالی بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ سُ لا)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’از مزارع بلوک کوهپایۀ کرمان است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 235)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ طَ)
دهی است از دهستان کولیوند. بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد که در 34 هزارگزی باختر الشتر و 9 هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه واقع است. دامنه و سردسیر است و 180 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، حبوبات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو است. ساکنین آبادی از طایفۀ کولیوندو بومی می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(ظُبْ با)
آبی است در خاک حجاز که دور از جادۀ حاج ّعراق واقع و میان آن تا النقره یک روز فاصله است
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ عَ)
آبادیی است در شمال باختری دماوند که در فرهنگ جغرافیایی بنام ’چشمه اعلا’ ثبت شده، لیکن در تداول عامه، ’چشمه علا’ معروف است و چشمه ای نیز بدین نام دارد. و رجوع به چشمه علا شود.
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ)
دهی از دهستان نیگنان، بخش بشرویۀ شهرستان فردوس که در 37 هزارگزی شمال باختری بشرویه و 4 هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی بشرویه به نیگنان واقع است. جلگه و گرمسیری است و 35 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، پنبه، ارزن باغهای میوه و ابریشم. شغل اهالی زراعت و کرباس بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ بُ)
ده کوچکی است جزء بخش حومه شهرستان دماوند که در 3 هزارگزی جنوب خاور دماوند و 3 هزارگزی شمال راه شوسۀ تهران بمازندران واقع است و دارای 13تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
آبی است به حرۀ بنی سلیم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ عَ)
نام چشمه ای است معروف در جنوب تهران نزدیک شاهزاده عبدالعظیم که فرش فروشها و مردم تهران قالیها و قالیچه های خود را در آب چشمه میشویند و در آن آب خاصیتی است که فرش را خوب تمیز و رنگ روشنتر و پرجلاتر میسازد، در مخرج آب چشمه مجلسی از فتحعلیشاه قاجار بر سنگ منقوش است و تپه ای نیز نزدیک این چشمه است که به تپۀ چشمۀ علی معروف است و در آن محل قلعه ای قدیمی از آثار تاریخی بوده است که بدست مغولان خراب شده و دکتر اشمیت باستان شناس معروف به سالهای 1313 و 1316 در آنجا حفاریهای علمی کرده است. و رجوع به چشمه علی ری و ’ری’ شود.
لغت نامه دهخدا
(قِ)
آبی است در نجد بالای خربه در دیار بنی اسد و آن از دوده ای از طایفۀ بنی اسد است و آنان را بنو نصر بن قعین خوانند. (معجم البلدان). رجوع به قلیب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چشمه قیر
تصویر چشمه قیر
چشمه گژف: شب
فرهنگ لغت هوشیار